صدا
آن دلبر زیبای من جان و دلم رفت
آن میهمان خوش قدم از منزلم رفت
دیگر چه جای ماندن است بی او در این ویرانه ها
آن بلبل شیرین زبان از محفلم رفت
ای وای من ای وای من دیگر نبینم روی او
با رفتنش مرغ دلم پر باز گیرد سوی او
از بارگاه کبریا خواهم که باشد یار او
در هر کجا کو می رود مشکل گشای کار او